"خواندن نوعی مهارت ابزاری است ما از این مهارت ابزاری به عنوان وسیلهای برای انجام کارهای دیگر استفاده میکنیم. ما داستانهای بلند درباره رمانهای عاشقانه، طنزهایی درباره سیاست، پیامهای تبلیغی، محصولات کتابهای آشپزی که چگونگی پختن غذا را به ما میآموزند، قوطیهای حبوبات که فواید حبوبات بر روی آنها نوشته شده، و صفحههای شبکه اینترنت را میخوانیم به وسیله خواندن درباره نظم سیارههای منظومه شمسی، مطالبی میآموزیم یا خودمان را با زمان یا شعر سرگرم میکنیم. دانشآموزانی که خوب میخوانند نه تنها در مطالعه ادبیات برتری دارند بلکه در تاریخ، علوم و حتی ریاضیات نیز از دیگران جلو هستند."
هیونی (۱۹۰۸) به عنوان یکی از اولین بررسیهای جامع در مورد خواندن، درک خواندن را به عنوان کار بزرگی توصیف میکند.
تحلیل کامل فعالیتهای خواندن، به عنوان اوج پیشرفت روانشناسان درک خواندن و نحوه حل مسائل مغشوش آن، که تاریخچه تمدن انسان را تحت تأثیر قرار داده است.
روانشناسان در زمینه خواندن پیشرفتهای زیادی داشتهاند، اما هنوز به اوجی که هیونی توصیف کرده، نرسیدهاند و هنوز تعریف دقیقی از خواندن وجود ندارد.
مباحث خواندن معمولاً جنبههای مختلفی از خواندن را منعکس میکنند، از جمله تأکید بر جنبههای مکانیکی خواندن تا تأکید بر درک معنای کلمات چاپ شده از طریق سرنخهای مختلف.
تعاریف مختلفی از خواندن وجود دارند، از جمله توانایی رمزگشایی علایم نوشتاری تا مهارت در استفاده از راهبردهای فعال برای ساختن معنا از حروف چاپ شده.
درک این مسائل میتواند به شکل متفاوتی در افراد مختلف تجربه شود، بنابراین تعیین نیازهای افراد و ارائه برنامههای آموزشی مناسب بسیار مهم است، بهویژه برای دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری.